
بازی هایی با هدف :راهنمای والدین برای انتخاب اسباب بازی مونته سوری
مقدمه: تا حالا شده اسباببازیهای بچهتون رو نگاه کنید و با خودتون بگید آیا این واقعاً به دردش میخوره؟ تو
🎉هدیه ویژه سال نو 🎁
والدین گرامی،
ورود فرزندان به محیط مهدکودک یا مراکز مراقبت از کودک، مرحلهای مهم و سرشار از تحولات است. این گذار برای کودکان و والدین، با چالشها و احساسات متفاوتی همراه است؛ از هیجان و کنجکاوی تا اضطراب و نگرانی. هدف این راهنما، ارائه رویکردهایی کاربردی و مؤثر برای تسهیل این فرآیند است تا فرزند شما بتواند با اطمینان و آرامش به دنیای جدید خود قدم بگذارد
بیاین با هم روراست باشیم، گریه موقع خداحافظی کاملاً طبیعیه. این اضطراب جداییه و به این معنیه که فرزندتون عمیقاً به شما وابسته است. وقتی ازش دور میشید، احساس ناامنی میکنه و این یه مرحله گذراست. یادتون باشه، این یه بخش طبیعی از رشدشه
راستش هر بچهای یه جور رفتار میکنه. بعضیها با ذوق و شوق به مهد میرن و اصلاً گریه نمیکنن، اما بعضیها هم دلشون نمیآد و ساعتها بیقراری میکنن. این رفتارها کاملاً طبیعیه و نشوندهنده شخصیت و احساسات اونهاست
بچهها مثل حسگرهای کوچولو میمونن،اونا حال شما رو از نگاههاتون میخونن. اگه موقع خداحافظی دلنگران یا استرسزده باشید، این حس رو به اونها هم منتقل میکنید. پس لطفاً قبل از هر چیز، با یک لبخند و آرامش کامل، به فرزندتون نشون بدید که همه چیز خوبه. یادتون نره، این قدم بزرگ شماست برای آیندهای که اون با اعتمادبهنفس در اون قدم میذاره.
قبل از اینکه زنگ شروع مهدکودک به صدا دربیاد،با چند تا آمادهسازی کوچولو و ساده،میتونیم همهچیز رو برای دلبندمون شیرینتر کنیمتا این قدم بزرگ رو با خیال راحتتری برداره.
برای شروع، دنبال یه مهدکودک عالی باش. یه جایی که مربیهاش واقعاً قابل اعتماد باشن و بتونی با خیال راحت، کوچولوت رو بهشون بسپری. چون امنیت و آرامش اون، از همه چی مهمتره.
ببینید، متخصصها میگن بهترین سن برای مهدکودک، بعد از سهسالگیه. چون قبل از اون، بچهها به محبت و امنیت خانوادهشون نیاز دارن. اگه زودتر از موعد بفرستیدشون، ممکنه حس کنن طرد شدن. با این سن و سال، این حس خیلی براشون سخته.
چند هفته قبل از شروع، بچهتون رو با خودتون به مهدکودک ببرید. بذارید با محیط، مربیها و بقیه بچهها آشنا بشه. حتی اگه شده برای چند ساعت کوتاه، اون رو اونجا تنها بذارید تا کمکم به محیط عادت کنه.
یه پیشنهاد عالی اینه که تو خونه باهاش «مهدکودک بازی» کنید. شما نقش مربی رو داشته باشید و اون هم نقش یه بچه رو. با این بازی، هم قوانین رو یاد میگیره و هم ترسش از محیط جدید و ناآشنا کمرنگتر میشه.
برای اینکه اعتمادبهنفس بچهتون بالا بره، تو خونه بهش مهارتهای اجتماعی کوچیکی مثل رعایت نوبت تو بازی یا شستن دستها رو یاد بدید. این کارهای ساده برای شروع خیلی مؤثرن
و اما اون لحظه مهم خداحافظی یادتون باشه، این لحظه باید کوتاه باشه.با یه لبخند بزرگ و یه بغل محکم،بهش نشون بدید که همه چی خوبه.
با یه لبخند بزرگ و یه بغل محکم، بهش نشون بدید که چقدر قوی و شاده. یادتون نره، وقتی شما آروم و مطمئن باشید، اون هم احساس امنیت بیشتری میکنه
باهاش درباره زمان برگشتتون حرف بزنید. به جای اینکه ساعت بگید، بهش بگید «بعد از خوردن میوه» یا «بعد از اینکه با دوستات بازی کردی، مامان میاد دنبالت». این کار باعث میشه خیالش راحت بشه و زمان رو راحتتر بفهمه.
یک عروسک یا پتویی که دوست داره رو همراهش بذارید. این دوست کوچولو بهش حس آرامش و امنیت میده و یاد شما و خونه رو براش زنده میکنه.
یادتون باشه، هیچوقت یواشکی ازش جدا نشید. این کار نه تنها اعتمادش رو از بین میبره، بلکه ترسش از تنها موندن رو هم بیشتر میکنه.
.وقتی کوچولوتون از مهدکودک برمیگرده،بازی هنوز تموم نشده،حالا بهترین فرصته تا با هم دوباره ارتباط برقرار کنید،و حال خوب رو با هم بسازید.
اگه وقتی از مهدکودک برمیگرده، بغض کرد یا شروع به گریه کرد، اصلا نگران نباشید! این فقط روش اونه تا احساسات روزش رو خالی کنه. محکم بغلش کنید و بهش نشون بدید که درکش میکنید. بذارید با خیال راحت هرچی تو دلش هست رو براتون تعریف کنه.
بعد از اینکه حالش سر جاش اومد، با لحنی دوستانه و گرم ازش بپرسید که روزش چطور بود، با چه کسانی بازی کرده و چه چیزهای جدیدی یاد گرفته. یادتون باشه، بازجویی ممنوع
وقتی کوچولوتون از مهدکودک برمیگرده، بیشتر از هر وقت دیگهای به آغوش شما و توجهتون نیاز داره. پس با هم بازی کنید، براش کتاب بخونید و حسابی به حرفاش گوش بدید. این لحظههای ارزشمند، پیوند شما رو قویتر از همیشه میکنه
قبل از اینکه زنگ شروع مهدکودک به صدا دربیاد،با چند تا آمادهسازی کوچولو و ساده،میتونیم همهچیز رو برای دلبندمون شیرینتر کنیمتا این قدم بزرگ رو با خیال راحتتری برداره.
برای شروع، دنبال یه مهدکودک عالی باش. یه جایی که مربیهاش واقعاً قابل اعتماد باشن و بتونی با خیال راحت، کوچولوت رو بهشون بسپری. چون امنیت و آرامش اون، از همه چی مهمتره.
ببینید، متخصصها میگن بهترین سن برای مهدکودک، بعد از سهسالگیه. چون قبل از اون، بچهها به محبت و امنیت خانوادهشون نیاز دارن. اگه زودتر از موعد بفرستیدشون، ممکنه حس کنن طرد شدن. با این سن و سال، این حس خیلی براشون سخته.
چند هفته قبل از شروع، بچهتون رو با خودتون به مهدکودک ببرید. بذارید با محیط، مربیها و بقیه بچهها آشنا بشه. حتی اگه شده برای چند ساعت کوتاه، اون رو اونجا تنها بذارید تا کمکم به محیط عادت کنه
یه پیشنهاد عالی اینه که تو خونه باهاش «مهدکودک بازی» کنید. شما نقش مربی رو داشته باشید و اون هم نقش یه بچه رو. با این بازی، هم قوانین رو یاد میگیره و هم ترسش از محیط جدید و ناآشنا کمرنگتر میشه.
برای اینکه اعتمادبهنفس بچهتون بالا بره، تو خونه بهش مهارتهای اجتماعی کوچیکی مثل رعایت نوبت تو بازی یا شستن دستها رو یاد بدید. این کارهای ساده برای شروع خیلی مؤثرن
و اما اون لحظه مهم خداحافظی،یادتون باشه، این لحظه باید کوتاه باشه.با یه لبخند بزرگ و یه بغل محکم،بهش نشون بدید که همه چی خوبه.
با یه لبخند بزرگ و یه بغل محکم، بهش نشون بدید که چقدر قوی و شاده. یادتون نره، وقتی شما آروم و مطمئن باشید، اون هم احساس امنیت بیشتری میکنه.
برای خداحافظی یه روتین ثابت داشته باشید، مثلاً اول به مربی سلام کنید، بعد همدیگه رو محکم بغل کنید. این کار به بچهتون حس آرامش و امنیت میده تا هر روز بدونه چه اتفاقی در راهه.
باهاش درباره زمان برگشتتون حرف بزنید. به جای اینکه ساعت بگید، بهش بگید «بعد از خوردن میوه» یا «بعد از اینکه با دوستات بازی کردی، مامان میاد دنبالت». این کار باعث میشه خیالش راحت بشه و زمان رو راحتتر بفهمه.
یه عروسک یا پتویی که دوست داره رو همراهش بذارید. این دوست کوچولو بهش حس آرامش و امنیت میده و یاد شما و خونه رو براش زنده میکنه.
خداحافظیهای طولانی فقط اضطراب رو بیشتر میکنه. مطمئن باشید که مربی حواسش به بچهتون هست، بعد یه بغل محکم دیگه و خداحافظی کنید. برنگردید
یادتون باشه، هیچوقت یواشکی ازش جدا نشید. این کار نه تنها اعتمادش رو از بین میبره، بلکه ترسش از تنها موندن رو هم بیشتر میکنه.
وقتی کوچولوتون از مهدکودک برمیگرده،بازی هنوز تموم نشدحالا بهترین فرصته تا با هم دوباره ارتباط برقرار کنید،و حال خوب رو با هم بسازید.
گه وقتی از مهدکودک برمیگرده، بغض کرد یا شروع به گریه کرد، اصلا نگران نباشید! این فقط روش اونه تا احساسات روزش رو خالی کنه. محکم بغلش کنید و بهش نشون بدید که درکش میکنید. بذارید با خیال راحت هرچی تو دلش هست رو براتون تعریف کنه.
بعد از اینکه حالش سر جاش اومد، با لحنی دوستانه و گرم ازش بپرسید که روزش چطور بود، با چه کسانی بازی کرده و چه چیزهای جدیدی یاد گرفته. یادتون باشه، بازجویی ممنوع
وقتی کوچولوتون از مهدکودک برمیگرده، بیشتر از هر وقت دیگهای به آغوش شما و توجهتون نیاز داره. پس با هم بازی کنید، براش کتاب بخونید و حسابی به حرفاش گوش بدید. این لحظههای ارزشمند، پیوند شما رو قویتر از همیش.ه میکنه
بعضی وقتها، با وجود تمام تلاشها، بچهها بازم نمیخوان برن مهدکودک. این میتونه حسابی سخت باشه و کلافهتون کنه، اما یادتون باشه که تنها نیستید! با چند تا راهکار ساده، میتونید این چالش رو با آرامش پشت سر بذارید.
اول از همه، یه ذره فکر کنید ببینید چرا کوچولوتون دلش نمیخواد بره. شاید از چیزی تو مهد ترسیده، یا شاید با یکی از دوستاش حرفش شده باشه. یه احتمال دیگه هم اینه که دلش حسابی برای شما تنگ شده. مهم اینه که با آرامش، ریشه اصلی این مشکل رو پیدا کنید.
یکی از بهترین کارها اینه که برای یه مدت کوتاه، بچهتون رو بسپرید دست کسی که واقعاً بهش اعتماد داره و دوسش داره، مثلاً یه دوست یا یکی از اعضای خانواده که باهاش راحتتره
با هم، دستدردست، وارد مهدکودک بشید و کنارش بمونید تا حسابی با محیط و مربیها آشنا بشه. بعد از اینکه خیالش راحت شد، با یه لبخند به مربی بسپریدش و بهش نشون بدید که اینجا یه جای امن و پر از دوستای جدیده.
یادتون باشه، تو این مسیر، صبر و آرامش مهمترین ابزار شماست. هیچ بچهای رو نمیشه با زور و اجبار قانع کرد، پس بهش زمان بدید تا کمکم آماده بشه. با عشق و درک شما، این مرحله هم به آرومی و با موفقیت پشت سر گذاشته میشه
در نهایت باید بگم مهدکودک رفتن یه تجربه فوقالعاده برای رشد بچههاست. با برنامهریزی درست و یه دنیا صبر و عشق میتونید این مسیر رو برای اونها و خودتون شیرینتر کنید. مطمئن باشید با این کار، فرزند شما با اعتمادبهنفس و شادی وارد دنیای بزرگتری میشه و از مستقل شدن و اجتماعی بودن حسابی لذت میبره.
قبل از ثبتنام، با مربیها صحبت کنید و سطح سواد و تجربه اونها رو بسنجید. میتونید برای یک روز، همراه با فرزندتون در مهدکودک حضور پیدا کنید تا از نزدیک نحوه تعامل مربی با بچهها رو ببینید. هرچه ارتباط شما با مربی صمیمیتر باشه، اعتماد بیشتری هم پیدا میکنید.
سعی کنید هر روز موقع تحویل دادن و گرفتن بچه، چند دقیقه کوتاه با مربی صحبت کنید. ازشون در مورد کارهای روزمره، بازیها و اتفاقات اون روز بپرسید و اطلاعات کوچیکی هم از عادات و علایق فرزندتون بهشون بدید. این ارتباط روزانه، حس اعتماد متقابل رو قویتر میکنه
بله، حتماً. اگه فرزندتون به عروسک، پتو یا هر وسیله دیگهای وابستگی عاطفی داره، به مربی بگید. این وسیله میتونه بهش حس امنیت بده و مربی با دونستن این موضوع، میتونه در لحظههای حساس از اون برای آروم کردن فرزندتون استفاده کنه.
این مسئله در روزهای اول خیلی رایجه، چون کودک به غذای خونه عادت داره. میتونید با مربی در مورد منوی غذایی صحبت کنید و اگه امکانش بود، غذای مورد علاقه اون رو از خونه براش بفرستید. همچنین، از مربی بخواید که حواسش به این موضوع باشه و با تشویق اون رو به غذا خوردن ترغیب کنه.
دنبال نشانههای مثبت بگردید. مثلاً آیا وقتی اسم مهدکودک میاد، لبخند میزنه یا ذوق میکنه؟ آیا در مورد بازیها و دوستاش صحبت میکنه؟ ممکنه اوایل مقاومت کنه، اما اگه بعد از چند هفته با خوشحالی به مهد میره و بعد از برگشتن حالش خوبه، یعنی داره به محیط عادت میکنه و خوشحاله
مقدمه: تا حالا شده اسباببازیهای بچهتون رو نگاه کنید و با خودتون بگید آیا این واقعاً به دردش میخوره؟ تو
مقدمه: بازی کردن برای بچهها مثل کشف یه دنیای جدید میمونه. یه فعالیت ساده و حیاتی که برای رشد کامل
مقدمه: والدین گرامی،ورود فرزندان به محیط مهدکودک یا مراکز مراقبت از کودک، مرحلهای مهم و سرشار از تحولات است. این